دقایقی پیش بهنام ابراهیم زاده در میان استقبال جمعی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران از زندان آزاد شد
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=6084
به گزارش سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : بهنام ابراهیم زاده پس از تحمل حدود هفت سال حبس در حالیکه جمعی از اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران به استقبالش رفته بودند از زندان آزاد شد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با ابراز مسرت فراوان از آزادی بهنام ابراهیم زاده، رهایی وی از زندان را به خانواده مقاوم او و جنبش کارگری ایران شادباش میگوید و بدینوسیله خواهان ازادی فوری وبی قید و شرط اسماعیل عبدی و برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های فعالین صنفی و مدنی می باشد.
اسماعیل عبدی امروز دومین روز اعتصاب غذای خود را پشت سر گذاشت و با توجه به لطمات جسمانی که در اعتصاب غذای سال گذشته متحمل شده است در شرایط سختی قرار دارد و باید بدون درنگ آزاد گردد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 11 اردیبهشت ماه 1396
دستگیری واله زمانی پس ازپایان تجمع به مناسبت اول ماه مه
به نوشته سایت کانون مدافعان حقوق کارگر به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : صبح امروز به دنبال تجمع مقابل مجلس به مناسبت اول ماه مه و ممانعت نیروی انتظامی از برگزاری مراسم، پس از خاتمه مراسم و خواندن قطعنامه تشکل های مستقل کارگری، حاضران شعار گویان به سمت مترو حرکت کردند. پس ار آنکه تعدادی از کارگران محل را ترک کرده بودند، واله زمانی دستگیر شده و به کیوسک نیروی انتظامی مقابل مجلس منتقل و سپس از آنجا به دادسرای پارک شهر منتقل شد.
شرکت در مراسم بزرگداشت مراسم اول مه مه جرم نیست حق بدیهی کارگران و زحمتکشان است. ما خواستار آزادی بی قید و شرط واله زمانی هستیم.
کانون مدافعان حقوق کارگر/ اول ماه مه ۱۳۹۶
گزارش تکمیلی مراسم روز جهانی کارگر در مقابل مجلس شورای اسلامی – واله زمانی بازداشت شد
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=6082
به گزارش سایت اتحادیه آزاد کارگران ایران به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : صبح امروز جمعهایی از کارگران علیرغم ممانعت شدید نیروهای انتظامی موفق به تجمع در مقابل مجلس و بر پایی مراسم مستقل روز جهانی کارگر شدند.
در این تجمع که از ساعت ده صبح و با هماهنگی اتحادیه آزاد کارگران ایران برگزار شد نیروهای انتظامی مستقر در محل با اعلام اینکه مجلس تعطیل است اعلام کردند اجازه بر پائی مراسم را نخواهند داد اما کارگران شرکت کننده در مراسم با باز کردن بنرهایی در رابطه با گرامیداشت روز جهانی کارگر و تصاویر اسماعیل عبدی و بهنام ابراهیم زاده اقدام به آغاز مراسم نمودند که با عکس العمل ماموران برای جمع کردن بنرها و پلاکاردها مواجه شدند. در ادامه این کشمکش و در حالی که کارگران بیشتری به تجمع می پیوستند، نیروهای انتظامی مجبور به پذیرش قرائت قطعنامه از سوی تجمع کنندگان و سپس پایان مراسم شدند.
بدنبال این توافق که با کشمکش طولانی و ایستادگی کارگران تجمع کننده صورت گرفت قطعنامه تشکلهای مستقل کارگری توسط شاپور احسانی راد و ناهید خداجو قرائت شد و مراسم با کف زدن و دادن شعارهای زنده باد اول ماه مه، روز کارگر روز ماست – خیابان از آن ماست، در مقابل مجلس پایان گرفت و کارگران شرکت کننده در حالی که در محاصره نیروهای انتظامی بودند اقدام به راهپیمائی به سوی مترو بهارستان و سر دادن شعار کردند و در پایان بار دیگر با ایستادن در مقابل مترو و سر دادن شعارهای مختلف به مراسم خود پایان دادند. اما پس از ورود به مترو، و در حالیکه بسیاری از کارگران محل را ترک کرده بودند عده ای از آنان از طریق یکی از عابرین متوجه شدند که در مقابل درب مترو درگیری پیش آمده است. بدنبال این وضعیت، این عده به سمت درب مترو حرکت کرده و متوجه شدند مامورین امنیتی اقدام به بازداشت واله زمانی و انتقال وی به کیوسک نیروهای انتظامی مجلس کرده اند. این کارگران در محل کیوسک نسبت به بازداشت واله اعتراض کردند اما اعتراض آنان به جائی نرسید و نهایتا واله زمانی به دادسرای پارک شهر منتقل شد. در این مراسم حضور نیروهای امنیتی و انتظامی چشمگیر بود و آنان در طول مراسم بارها اقدام به گرفتن گوشیهای موبایل تجمع کنندگان کردند و اجازه فیلمبرداری و عکاسی به آنان ندادند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران، با تبریک اول ماه مه به کارگران در ایران و سراسر جهان، برگزاری مستقل مراسم اول ماه مه توسط کارگران را در مقابل مجلس شورای اسلامی حق قانونی و خدشه ناپذیر آنان میداند و با محکوم کردن بازداشت واله زمانی خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط ایشان و برداشته شدن هر گونه محدودیت و ممنوعیتی نسبت به برگزاری مستقل مراسم اول ماه مه است.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – اول ماه مه 2017 – 11 اردیبهشت ماه 1396
به مناسبت اول ماه مه صورت گرفت؛
تجمع جمعی از کارگران مقابل مجلس شورای اسلامی
به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران – ایلنا به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است: صبح امروز، جمعی از کارگران تهرانی به مناسبت روز جهانی کارگر مقابل مجلس شورای اسلامی تجمع کردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، صبح امروز (یازدهم ازدیبهشت)، جمعی از کارگران تهرانی به مناسبت اول ماه مه، روز جهانی کارگر، مقابل مجلس شورای اسلامی رفتند.
از قرار معلوم، این کارگران قصد برگزاری تجمع به مناسبت روز جهانی کارگر داشتند که با برگزاری این تجمع، مخالفت شده است.
کارگران مقابل مجلس پلاکاردهایی در ارتباط با افزایش دستمزدها، لغو قراردادهای موقت و آزادی عمل صنفی همراه داشتند.
سندیکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران مراسم روز جهانی کارگر را در پایانه آزادی و با تبریک این روز به کارگران برگزار کرد!
http://vahedsyndica.com/archive/2659
به گزارش سایت سندیکای کارگران شرکت واحد به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : گرامی داشت مراسم اول ماه مه ، امروز یازده اردیبهشت توسط تعدادی از رانندگان و اعضای سندیکای کارگران شرکت واحداز ساعت 12 در پایانه آزادی برگزار شد ،هرچند که از ابتدا مامورین لباس شخصی و نیروهای انتظامی از برگزاری این مراسم ممانعت میکردند و حتی میخواستند به خشنونت کشیده شود اما با هوشیاری و همکاری رانندگان این مراسم در شرایط سخت پلیسی امنیتی برگزار شد و اعضای سندیکا با دادن شکلات و یکعدد خودکار که برروی آن نوشته شده بود زنده باد سندیکا و تبریک اول ماه مه چاپ شده بود را به رانندگان هدیه میدادند و همچنین روزنامه مستقل که مصاحبه دو تن از اعضای سندیکا را که در صحفه اول به مشکلات معیشتی و برخوردهای پلیسی با سندیکا پرداخته بود ودر صحفه دوم هم قعطنامه مشترک سندیکا و نیشکر هفت تپه و کمیته هماهنگی را به چاپ رسانده بود به همکاران میدادند که عوامل لباس شخصی چندین بار به کارگران حمله ور شدند تا خودکار ها و شکلات را بگیرند که با مقاومت رانندگان و اعضای حاضر روبرو شدند و کوتاه آمدند ،متاسفانه یکی از لباس شخصی ها دلیل حمله ور شدنش را این طور وانمود میکرد که چرا به روی خودکار نام سندیکای شرکت واحد نوشته شده و غیر قانونی است ،خوشبختانه این مراسم بدون درگیری جدی و دستگیری بپایان رسید .
حاشیههای مراسم بزرگداشت روز جهانی کارگر/
تلاش عدهای انگشتشمار برای اخلالگری با اعتراض سی هزار نفری کارگران عقیم ماند
به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران – ایلنا به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است: رییس جمهور سخنان مهمی در این تجمع دهها هزار نفری درباره مسائل کارگری مطرح کرده و با اعلام خبر بازپسگیری لایحه اصلاح قانون کار امید و تدبیر را میهمان امروز کارگران کردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، مراسم روز کارگر امروز در تهران با حضور بیش از ۳۰ هزار کارگر در مرقد مطهر امام خمینی(ره) برگزار شد.
در این مراسم که حجتالاسلام سیدحسن خمینی یادگار امام(ره)، علی ربیعی وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی، محمد نهاوندیان، علیرضا محجوب نماینده مردم تهران و دبیرکل خانه کارگر و محسن هاشمی فرزند آیت الله هاشمی و جمعی از فعالان ارشد حقوق کارگران حضور داشتند.
کارگران حاضر در این مراسم، پرچم های ایران و پلاکاردها و پوسترهایی منقش به عکس رهبر انقلاب و حسن روحانی بر دست داشتند.
دبیرکل خانه کارگر نخستین سخنران این همایش بود که با آمدن پشت تریبون، مورد استقبال کارگران قرار گرفت و حضار شعار «محجوب محجوب حمایت حمایت» را سر دادند.
علی ربیعی دومین سخنران برنامه بود که کارگران با شعار «ربیعی ربیعی حمایت حمایت » و «ربیعی ربیعی تشکر تشکر» از وی استقبال کردند.
با آمدن رییس جمهور پشت تریبون، کارگران به شدت از روحانی استقبال کرده و با سر دادن شعارهایی حمایت کارگران از تداوم دولت او را اعلام کردند.
کارگران شعار میدادند «روحانی حمایت حمایت»»خامنهای زنده باد روحانی پاینده باد»»قرارداد موقت به همت روحانی اصلاح باید گردد»»قانون کار امانت امانت رییسجمهور ما حمایت حمایت»»درود بر کارگر باغیرت «»معیشت کارگر به همت روحانی تامین باید گردد».
رییس جمهور سخنان مهمی در این تجمع دهها هزار نفری درباره مسائل کارگری مطرح کرده و با اعلام خبر بازپسگیری لایحه اصلاح قانون کار امید و تدبیر را میهمان امروز کارگران کردند.
این مراسم باشکوه که با استقبال دهها هزار نفری کارگران برگزار شد به مذاق عده ای از افراد حاضر در مراسم که وابسته به جریان سیاسی خاص بودند خوش نیامد و این افراد محدود و انگشت شمار که در وابستگی آنها به برخی از جریانهای خاص جای تردید نبود به قصد اخلال در مراسم باشکوه امروز شروع به سردادن شعارهایی کردند که نه تنها مورد استقبال جمعیت سی هزار نفری کارگران حاضر در مراسم قرار نگرفت بلکه آنها ضمن اعتراض به رفتار خارج از چارچوب این عده قلیل آنها را به استهزا گرفته و از آنان خواستند که شان و حرمت سخنران مراسم و سایر کارگران را رعایت کنند.
پیام جعفر عظیم زاده در اولین روز اعتصاب غذای اسماعیل عبدی
https://rowzane.com/ca/article=64909
به نوشته سایت روزنه به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : حکومتگران بی توجه به عزم و اراده ما کارگران و معلمان و مردم شریف ایران و با دهان کجی به خواستهایمان که باید پیشاپیش و قبل از آغاز اعتصاب غذای اسماعیل به خواستهای او و میلیونها کارگر و معلم مبنی بر برداشته شدن اتهامات امنیتی از پرونده های قضایی فعالین تشکلهای صنفی و مدنی توجه میکردند، نشستند و نظاره گر آغاز اعتصاب غذای اسماعیل شدند. بر اساس این واقعیت غیر قابل انکار، مسئولیت هر پیشامدی از قبیل تجمعات و اعتصاب غذای ما کارگران و معلمان در مقابل نهادهای حکومتی و مهم تر از اینها به خطر افتادن جان اسماعیل بر عهده بلندترین مقامات نظام جمهوری اسلامی است.
قطعنامه تشکلهای کارگری ساختمانی به مناسبت روز جهانی کارگر
http://www.peykeiran.com/Content.aspx?ID=128093
به گزارش سایت پیک ایران به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : گرامی باد اول ماه مه ، روز جهانی کارگر
در طول تاریخ بشریت انچه که عینیت داشته بهره کشی از طبقه ای از اجتماع به نام طبقه کارگر بوده است .تضاد و ستم در دوران های متفاوت میان برده و برده دار ، فئودال و کشاورز و نهایتا کارگر و سرمایه دار ادامه داشته و این تضاد و ستم و فاصله طبقاتی با کالایی شدن محصولات به اوج خود رسیده است که اکنون ستم و استثمار طبقه کارگر پیش از هر دورانی قابل لمس و عیان تر شده است .در این شرایط در سال ۹۶ در حالی به پیشواز روز کارگر میرویم که شرایط وخیمی رو در سال ۹۵ از زندگی و شرایط بسیار دشوار کارگران از جمله شلاق زدن کارگران ، شرایط سخت و فقر و بیکاری گسترده کارگران، امار وحشتناک حوادث کار ، عدم سهمیه بیمه کارگران ساختمانی ، تحمیل دستمزد زیر خط فقر و افزایش کودکان کار و خیابان ، افزایش اعتیاد جوانان طبقه کارگر به دلیل بیکاری و نهایتا افسردگی و… را پشت سر گذاشتیم . ما در حالی به پیشواز روز کار میرویم که جز فروش نیروی کارمان در قبال اندک مزد چیزی دیگر نداریم نیرویی که خالق همه ثروت ها و نیازهای جهان است اما متاسفانه خود از یک زندگی ساده و بخور و نمیر و انسانی هم محروم هستیم و در شرایط اسفبار و سختی زندگی را می گذرانیم.
حمایت از قشر ضعیف و طبقه کارگر امروزه به شعاری تبدیل شده که در تمامی جهان از ان برای رسیدن به قدرت مورد استفاده قرار میگیرد این استثمار خواهد در امریکایی که خود را مهد تمدن می نامد باشد و یا در کشورهای جهان سومی که رنگ پیشرفت را به خود ندیده اند. با توجه به شرایط موجود و با نیم نگاهی به اخبار و رسانه ها می توان به صراحت دید که وضعیت کارگران در شرایط مطلوبی قرار ندارد ، و این نه در اقتصاد سرمایه داری آمریکا و نه در سوسیالیست بودن اروپایی ها و نه کمونیستی چین و حتی در اسلامی بودن بسیاری از کشورهای آسیایی حقوق کارگران هیچ گاه رعایت نشده است.
در خصوص وضعیت فلاکت بار ، رکود و بیکاری کارگران ساختمانی درخصوص بیکاری و رکود ساخت و ساز و مشکلات این قشر از جامعه به مانند سالیان پیش با فرا رسیدن روز کارگر ،خواسته های قانونی و مطالباتمان را به شرح زیر بیان خواهیم کرد.
۱. با توجه به عدم حمایت از کارگران ساختمانی حادثه دیده که موجب مرگ و نقص عضو و از کارافتادگی می شود ، ما خواستار غرامت ناشی از حادثه کار و ایام بیکاری و از کارافتادگی هستیم.
۲ . با وجود شرایط سخت و زیان اور بود فعالیت در صنعت ساختمان هیچ کارگر ساختمانی رنگ و بوی بازنشستگی را نخواهد دید این شرایط در حالی است که کارهای ساختمانی شامل سخت و زیان اور بودن نمی شوند .
۳ .با توجه به فصلی بودن کار و همچنین بحران های ادواری ساخت و ساز ، خواستار پرداخت بیمه بیکاری در فصول بیکاری هستیم.
۴. سهمیه بندی بیمه کارگران ساختمانی بر خلاف ماده ۵ تامین اجتماعی هنوز وجود دارد و ما کارگران ساختمانی خواهان لغو سهمیه بودن بیمه کارگران ساختمانی هستیم .
۵. دولت کارگران ساختمانی را از اصل ماده ۲۹ قانون اساسی خارج کرده است ، ما کارگران ساختمانی آن را مغایر همین حقوق اندک می دانیم و خواستار لغو چنین تصمیمی هستیم .
۶. کارهای فرهنگی در جهت ارتقا منزلت اجتماعی کارگران صورت نگرفته است ما کارگران ساختمانی خواستار توجه بیشتر بر شرایط زندگی کارگران ساختمانی هستیم
۶. با وجود ۵۰ درصد از میزان حوادث کار در دنیا برای کارگران ساختمانی هنوز کارفرمایان ملزم به رعایت موارد ایمنی در ساختمان نمیباشند.
در نهایت ما کارگران ساختمانی همگام با سایر هم طبقه ای هایمان در صنوف ها و جاهای مختلف از مطالبات آنها هم حمایت می کنیم و با اطمینان می توانیم بگوییم با اتحاد و همبستگی و یاری همدیگر می توانیم به خواسته هایمان برسیم.
گرامی باد اول ماه مه ، روز جهانی کارگر
انجمن کارگران ساختمانی مریوان و سرواباد
انجمن کارگران ساختمانی کامیاران
انجمن کارگران ساختماتی سقز
انجمن کارگران ساختمانی بانه
انجمن کارگران ساختمانی دیواندره
انجمن کارگران ساختمانی شهرستان ابهر
انجمن کارگران ساختمانی شهرری، حسن اباد
انجمن کارگران ساختمانی خلیل آباد
انجمن کارگران ساختمانی مهاباد
انجمن کارگران ساختمانی خرمشهر
انجمن کارگران ساختمانی هریس
انجمن کارگران ساختمانی دورود
انجمن کارگران ساختمانی نی ریز فارس
انجمن کارگران ساختمانی آبادان
انجمن کارگران ساختمانی سراب
انجمن کارگران ساختمانی دزفول
انجمن کارگران ساختمانی پل سفید
انجمن کارگران ساختمانی بوکان
انجمن کارگران ساختمانی یزد
انجمن کارگران ساختمانی قوچان
انجمن کارگران ساختمانی میاندوآب
انجمن کارگران ساختمانی خرمدره
انجمن کارگران ساختمانی شاهرود
انجمن کارگران ساختمانی سمنان
۹۶/۲/۱۰
گزارشی درباره وضعیت دردناک كارگران باربر منازل به مناسبت روزكارگر
برپایه گزارش سایت اتحاد به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : ٧روز است گوشي تلفن كيان زنگ نخورده. كيان ٧ روز است بيكار است. ٧ روز قبل، صاحب اتوبار تلفن زد و نشاني داد كه كيان با سه نفر باربر بروند زعفرانيه، جابهجايي بار منزل. از ٧ روز قبل تا امروز، هيچ. هيچ، يعني آخرين مزدي كه كيان و باربرها گرفتند، همان ٣٠ هزار تومان ٧ روز قبل بود. تا اول برج و موعد اجاره، ٥ روز مانده و ساعت ٥ عصر يكشنبه، كيان و ٧ باربر كه آنها هم از يك هفته، ١٠ روز، ٥ روز قبل بيكار ماندهاند، توي «خانه كارگري» پشت فلكه كن نشستهاند و چشم دوختهاند به صفحه تاريك گوشي.
– اسمم پيمانه. ٢٨ سالمه. ٤ ساله اومدم باربري. تا يك ماه اول، كارتن و صندلي و بار سبك ميبردم تا رسيدم به لباسشويي و اجاق گاز و ظرفشويي. اولين بار كه لباسشويي كول گرفتم، وقتي بار رو گذاشتم زمين، پاهام ميلرزيد، تا چند دقيقه نميتونستم راه برم. تا چند دقيقه بعدش نميتونستم صاف بايستم. بخواي توي اين كار بموني، بايد كار كني. دست خودت نيست كه بگي فقط وسايل سبك ميبرم.
– بعضي خونهها كه ميريم، سر هزينه يخچال و گاوصندوق دعواست. حاضر نيستن بابت يخچال ١٥٠ كيلويي كه
٤ طبقه برديم بالا ٢٠ تومن اضافه بدن. خيلي خونهها رفتيم و وقتي اومديم بيرون، صاحبخونه گفته حلالتون نباشه. هزار بار به خودم گفتن حرومتون باشه. ميرسي خونه، ميبيني از اون پول يك قرون هم نمونده انقدر نفرين كردن.
هيچ كدام نميتوانند نيم ساعت، صاف بنشينند. هر ١٠ دقيقه، يك ربع، از جا بلند ميشوند تا چند قدم راه بروند و درد كمر و زانو و ساق پا را آرام كنند. نرسيده به پيچ ٣٠ سالگي، افتادهاند در سراشيب از كارافتادگي. ١٠ سال، ٥ سال، ٤ سال قبل، از بركت ناچيز يك هكتار، دو هكتار زمين كشاورزي پهن شده پاي دامنه زاگرس گذشتند تا همان يك گوني، دو گوني بارِ گندم و نخود و جو كه سرِ سال ميدهد و بيشتر از يك ميليون، دو ميليون تومان سود و عايدي ندارد براي خانوادههاي ٨ نفره و ٩ نفره پدري، بماند براي ننه و باباي پير و خواهر و برادر صغير. ١٥ ساله و ١٨ ساله و ١٩ ساله، يك ساك و يك پتو كول كشيدند و دلبسته وعدههاي باقي همولايتيها كه آنها هم كمر طاق زده بودند زير بار تجمل و تكبر «پايتختيها»، با اولين اتوبوسي كه سر پيچ ترمينال سنندج، داد ميزد «تهرون… تهرون»، خودشان را رساندند پاي برج آزادي و همان، اولين و آخرين بار بود كه گردن كشيدند سمت سقف آسمان. از آن روز به بعد، چشمهايشان فقط موزاييك و كاشي كفِ خانهها را رج زد و گردن و شانه و قامت خم شد زير سنگيني وزن مبل و كمد و يخچال و قالي مردم كه توهم برِشان داشته بود «اينها خلق شدهاند براي حمالي».
– اولين بار… يك يخچال كولم بسته بودم و با زانو خوردم روي پله. تا دو ماه نتونستم كار كنم. همهمون بايد يخچال سايد ١٥٠ كيلويي و لباسشويي ٧٠ كيلويي و گاوصندوق ٢٠٠ كيلويي رو كول بكشيم. پارسال يك بوفه ٤ لنگه رو از ٤ طبقه ميبردم بالا كه شيشهاش از جا در اومد و افتاد روي دستم. رفتم بيمارستان ٥٠٠ هزار تومن گرفتن بخيه بزنن. چقدر مزد گرفتم ؟ ٥٠ تومن. يك قرون از هزينه درمان پاي كارفرما نيست. همه چي رو بايد از جيب خودمون بديم. حقوق ما همون مزديه كه مشتري ميده. چه زخمي بشيم، چه بميريم، همه چي پاي خودمونه.
– بيمه كه نيستيم، قرارداد هم نداريم، از وقتي مياي، سرِت آويزون. وضع همه كارگراي باربري همينهها. اگه الان بگم چرا منو بيمه نميكني، ميگه برو خوش اومدي، يكي ديگه رو مياره جاي من. هر سه ماه هم يك كاغذ مياره امضا كنم كه هيچ حق و حقوقي طلب ندارم. بارها سر ٣٠ تومن، ٤٠ تومن كه مشتري نداده رفتيم كلانتري، مامور تا ميبينه ماشين باربريه، ميگه دوباره باربري؟ به جاي اينكه بگه مشكلت چيه، ميگه حق با صاحبخونه است و تو زياد پول خواستي.
صفحات سايت شركتهاي باربري را كه ورق بزني، مزد كارگر براي ٣ ساعت، ٢٠ الي ٣٠ هزار تومان است. كار كه از ٣ ساعت بگذرد، يك سوم تعرفه به مزد كارگر اضافه ميشود. كارگرهايي كه نه قرارداد دارند و نه بيمه. هر ٣ ماه و ٤ ماه و ٦ ماه هم طبق قرار نانوشته و نامعلومي بايد پاي يك برگه امضا بيندازند كه هيچ طلبي از صاحب اتوبار ندارند. در صفحات سايت بعضي اتوبارها، فقط بعضي اتوبارها، براي حمل گاوصندوق و يخچال سايد باي سايد، بسته به طبقهاي كه بايد حمل شود، هزينه جداگانه نوشته شده. رقمهايي كه بيشتر به يك جوك بيمزه ميماند: هزينه جابهجايي يخچال سايد باي سايد بالاي ٢٥ فوت – طبقهاي ١٠ هزار تومان / هزينه حمل گاوصندوق ٣٠٠ تا ٣٣٠ كيلو – طبقهاي ٣٠ هزار تومان… . اين رقم اضافه، سهم همه و هيچ است. يك نفر، يخچال ١٦٠ كيلويي و گاوصندوق ٣٠٠ كيلويي را به كول ميبندد و آن رقم اضافه، بين همه كارگرها تقسيم ميشود. اتوبارهايي كه از ترس از دست رفتن مشتري، قيد يادآوري چنين هزينهاي را ميزنند، باربر ميماند و مشتري كه حاضر نيست بابت كول كشيدن يك يخچال
١٥٠ كيلويي، حتي ٥ هزار تومان انعام بدهد. بعضي اتوبارها در صفحه اول سايتشان، تصويري از يك خانواده خوشبخت گذاشتهاند كه همگي روي يك كاناپه نشستهاند و دو كارگر ملبس به لباس كار شيك و تميز، لبخند زنان دو سمت كاناپه را گرفته و جابهجا ميكنند. اين تصوير، همان سرابي بود كه در دلِ راشد و عدنان و بهزاد خانه كرد. لباس كار كجا بود ؟ لبخند كجا بود ؟ واقعيت زندگي كارگر باربري، حتي با نگاتيو اين تصوير هم فاصله دارد از زمين تا آسمان. وقتي كفِ دستهاي قاچ خورده شان را نشان بدهند، وقتي مهرههاي ستون فقراتشان را نشان بدهند كه يك به يك، مثل تيلههاي به خط شده، متورم و تيره شده بس كه سنگيني يخچال ٢٥ فوتي و كمد ٤ لنگه و ميز غذاخوري ١٢ نفره روي مهره فشار آورده، وقتي ردِ زخمهاي كهنه روي ساعدشان را نشان بدهند كه يادگار خُرد شدن شيشه ميز غذاخوري و غش كردن كمد و آوار شدن كارتنهاي كتاب است، آن وقت فكر ميكني «واقعا ١٠ هزار تومن و ٣٠ هزار تومن اضافه، ميارزه به اين جون كندن؟»
– اسمم عدنانه. ١٥ سالم بود اومدم براي باربري. كارتن شكستني دستم نميدادن انقدر كه سنم پايين بود. الان پيانو رو ميبندم به كول و گردنم، يك نفري ميبرم. مشتري كه زنگ ميزنه، اگه بگم بايد براي پيانو دو نفر بيان منصرف ميشه. اگه نريم، بيكار ميمونيم. مثل الان كه ٥ روزه بيكاريم. يك ماه ميبيني درآمدمون ميشه يك ميليون و ٥٠٠، يك ماه ٥٠٠. گاهي ٤ روز، يك هفته بيكاريم.
– خونهاي رفتيم كه صاحبش گفت تا صبحانه نخوري نميذارم كار كني. خونهاي هم رفتيم كه آب خوردن خواستيم، آب خورديم و ليوان رو از ما گرفتن و انداختن سطل آشغال. خونههايي ميريم كه ميگيم ميتونيم دستمون رو توي ظرفشويي بشوريم، ميگن نه، نميشه. ما رو نجس ميبينن.
محمد محمدي؛ مشاور معاونت فني و درآمد سازمان تامين اجتماعي به خبرنگاراعتماد ميگويد كه اين كارگران ميتوانند با شكايت از صاحب اتوبار به حقشان برسند. ميگويد كه در صورت اثبات ادعاي باربر درباره محروميت از بيمه، سازمان تامين اجتماعي از حقوق از دست رفته باربر دفاع ميكند.
«قانون تامين اجتماعي، كارگاه و كارفرما و بيمه شده رو تعريف كرده و طبق ماده ٣٤ قانون كار هم تمام دريافتهاي قانوني كارگر، حقالسعي يا مزد محسوب ميشه و كارفرما، به ازاي اين پرداختها مكلف شده به تهيه فهرست حق بيمه كارگران متناسب با روزهاي كاركرد. قانون تامين اجتماعي اين تاكيد رو داره كه كارگر، حتي براي يك ساعت كار، به اندازه همون يك ساعت هم مشمول بيمه است و پرداختكننده مزد، مكلفه كه براي اون فرد، به سازمان تامين اجتماعي حق بيمه پرداخت كنه تا كارگر، بتونه از مزاياي تامين اجتماعي برخوردار بشه. سازمان تامين اجتماعي هم موظفه فهرست پرداخت حق بيمه رو بررسي كنه و ميتونه بر اساس ماده ٤٧ قانون تامين اجتماعي، بازرسي از كارگاه داشته باشه. اگر پرداخت مزد كارگر، در دفاتر كارگاه ثبت شده باشه، همين پرداختها به عنوان سابقه تكليف حق بيمه محسوب ميشه و اگر ثبت نشده باشه يا كارفرما، فهرست ناشناس تهيه كرده باشه و براي بازرسان ما قابل استخراج نباشه، كافيه كارگر ادعا كنه و مدارك و مستنداتي داشته باشه مبني بر اينكه در اين كارگاه كار ميكرده و حق بيمهاش پرداخت نشده. در صورت احراز اين ادعا، بازرس ما به استناد ماده ٤٠ قانون تامين اجتماعي، حق بيمه كارگر رو از كارفرما مطالبه ميكنه. حالا شما ميگين اين كارگرا بايد هر ٦ ماه يكبار تعهد خطي بِدن به كارفرما كه هيچ طلبي ندارن. امضاي كارگر پاي همون برگه، مدرك احراز اشتغال و ادعاي سابقه است».
محمدي در پايان حرفهايش ميگويد: «اگه اينا رو بنويسين، براي اين كارگرا خيلي بد ميشه».
٥٠٠ متر بعد از پل كن پشت باغها، يك محوطه خاكي بزرگ پاركينگ خاورهاي اتوبارهاست. بيش از ٣٠ خاور روي خاكي خوابيده و هفته آخر فروردين، موتور تمام خاورها، سردتر از سرماي زمستاني است كه بارِ باغهاي كن را سوزاند. در كوچههاي آسفالت تركيده پشت محوطه خاكي، خانههاي ٣٠ متري و ٤٠ متري كارگري، تنگ هم چپيدهاند. باربرهاي مجرد، مستاجر بعضي از اين خانهها هستند. صاحب اتوبار، كل خانه را با ١٠ ميليون و ١٥ ميليون تومان وديعه و ٢ ميليون تومان اجاره ماهانه، مالك ميشود و ٢٠ باربر، ٢٥ باربر را ميريزد توي دو تا اتاق ٢٠ متري٣٠ متري كه هر كدام بايد ٥٠٠ هزار تومان، يك ميليون تومان وديعه بدهند و ماهي ١٠٠ هزار تومان اجاره براي خانهاي بدون حمام و آب گرم كه فقط، جاي خواب است و لوكسترين تجهيزاتش يك گاز پيكنيكي. ايوب، نگهبان يكي از اين خانههاست. باربري كه جوانياش را پاي كول گرفتن گاو صندوق و يخچال خرج كرد و دو سال قبل، گاوصندوق ١٧٠ كيلويي از دست كمك باربر رها شد روي پاي ايوب و استخوان ساق پاي راستش را مثل سكههاي
٢٠٠ توماني تهِ جيبش خرد كرد. تنها كمك صاحبخانه، اين بود كه به اورژانس تلفن زد. تنها كمك صاحب اتوبار اين بود كه ايوب را به دليل ناتواني اخراج كرد. ايوب، براي جمع كردن خردههاي استخوان و چفت كردنشان با پلاتين، ١٥ ميليون تومان؛ تنها پساندازش را خرج كرد و حالا، در ٤٠ سالگي از كار افتاده شده و با يك پاي لنگ، فقط از پسِ نگهباني بر ميآيد. نگهبان «خانه كارگري» با يك حياط ٦ متري و دو اتاق كه روي سر هم سوار شدهاند با يك نردبام فلزي. درِ اصلي خانه كه باز ميشود، ميافتي توي بغل نردبام. ايوان جلوي اتاق بالا، آنقدر عرض دارد كه ١٠ جفت دمپايي در پهنايش روي هم كوت شود. كنار پاي نردبام، ٦ پله ميرود زيرِ زمين. از پنجره و روزنه خبري نيست. درِ آلومينيومي قفل خورده خبر ميدهد كه اينجا هم يك اتاق است. ايوب ميگويد در هر اتاق ١٠ باربر زندگي ميكنند. در اين خانه ٢٠ باربر زندگي ميكنند كه اين وقت عصر، همهشان رفتهاند اول پل، چشم انتظار كار.
– باربرا، زير سنگيني بار خون دماغ ميشن. ميميرن زير سنگيني بار. كسي ما رو آدم حساب نميكنه. ميري توي خونه مشتري، آدم حسابت نميكنه. صاحب كار هم آدم حسابت نميكنه. بارها مشتري بِهِمون گفته حمال. نه توي دعوا و عصبانيت، توي شرايط عادي بهمون ميگه حمال بيا اينو جابهجا كن. ميشنوي بچه داره به باباش ميگه بابا، حمال داره وسايل رو جابهجا ميكنه. بعضي وقتا براي اينكه پول ما رو ندن، ميگن يك چيزي دزديدي. زنگ ميزنن مامور ١١٠ مياد و اونم بدون هيچ بازپرسي ما رو ميفرسته آگاهي چون ميگه حق با مشتريه و شماها كارگرين. دستمون هم به هيچ جا بند نيست. حرف ما برشي نداره كه بتونيم از خودمون دفاع كنيم.
– همه اينا به خاطر فقره. اگه شهرستان خودمون كار بود، اگه يك كارخونهاي بود، اونجا كار ميكرديم و هيچوقت نمياومديم باربري. اونجا هيچي نيست. يك كارخونه بود كه اونم آتيش زدن تموم شد. فقط يه مزرعه پرورش قارچ هست كه مگه چقدر جا داره؟ حداكثر ٥٠ نفر.
اگر باربرهايي كه اول فلكه كن، گوش به زنگ تلفن بودند تا عرقشان از خجالت بيپولي، كمي، فقط كمي خشك شود، حرفهاي حسين زندي؛ رييس اتحاديه حمل و نقل كالاي شهري را ميشنيدند وقتي از دستمزد پرداختي به «باربرها» ابراز رضايت ميكرد و به كارفرما حق ميداد كه زير بار بيمه و باقي بايدهاي قانون نرود و به مردم حق ميداد كه هميشه از باربرها ناراضي باشند چون در اكثر خلافها، «باربرها» مقصرند، چه جوابي داشتند ؟ حسين زندي چه جوابي داشت ؟
«٣٥٠ دفتر رسمي حمل بار در تهران داريم كه از ٥ تا ١٥٠ ماشين دارن. حدود ١٥٠ دفتر هم، غير رسمي هستن و بدون پروانه. بيش از ٧٠ درصد باربرهاي ايراني، كارگراي فصلي هستند كه ميرن براي كشاورزي و مواقع خاصي كه فصل
اثاثكشي هست و اونا هم كاري ندارن، برميگردن. البته كار ما هم فصليه. يعني حدود يك ماه و نيم قبل از عيد، اثاث كشي داريم و ديگه كار راكده تا اول سه ماهه تابستون كه تعطيلي مدارس شروع ميشه. الان از ١٠٠ ماشين، ٧٠ تا بيكارن. هيچ شركتي نميتونه براي دو ماه كار، حقوق دوازده ماه رو به كارگر بده. دستمزد رو وزارت كار تعيين كرده. يك نرخ ميانگين براي كارگر باربري و ساختموني. ما هم يك نرخ متعارف تعيين كرديم و نوشتيم كه دستمزد كارگر براي مواقع خاص با توافق طرفين. مثلا يك جا كوچه داره، يك جا طبقه داره، يك جا
گاو صندوق داره، يك جا يخچال سايد باي سايد داره. اين ديگه توافق كارگره با صاحب بار».
اين كارگرها نه تنها از بيمه محروم هستن، هر ٣ ماه يا ٦ ماه، كارفرما ازشون تعهد كاغذي ميگيره كه هيچ طلبي از شركت ندارن. شما از اين كاغذها با خبرين ؟
«ما به همه كارگرا گفتيم خودتون رو خويشفرما بيمه كنين. كارفرما كه براي دو ماه كار، نميتونه كارگر رو بيمه كنه. كارفرما بهشون ميگه من نميتونم شما رو دوازده ماه اينجا نگه دارم چون فقط براي دو ماه، كار دارم، ولي اگه ميخواهيد اينجا (خانههاي كارگري) بمونيد، بايد به من كاغذ بديد كه نريد به عنوان كارگر دايمي از من شكايت كنيد. دستمزد اين كارگرا كم نيست. ماشين حمل بار، براي سه ساعت حدود ١١٠ هزار تومن ميگيره. ماشيني كه ١٥٠ ميليون تومن پولشه. سه تا كارگر براي ٣ ساعت ١٠٠ هزار تومن ميگيرن. اون كارگر فقط از نيروي جسمانيش استفاده ميكنه ولي صاحب اتوبار،سرمايهشو گذاشته وسط. اگه همين پول رو بذاره بانك، ميدونين ماهانه چقدر سود مالي داره ؟ اون كارگر هيچ چيزي نگذاشته، فقط از نيروي جسميش گذاشته. يكي كار فكري ميكنه، يكي كار جسمي ميكنه، يكي هم سرمايه شو گذاشته. همه كار ميكنن؟؟!!».
ولي خيلي وقتها مشتريها پول كارگرها رو نميدن و به پليس هم تلفن ميزنن و ميگن كارگر مقصر بوده و پليس هم طرف مشتري رو ميگيره. شما چه حمايتي از اين كارگرا دارين؟
«٧٠ درصد اين حرفا رو بيخود ميگن. ما، در اتحاديه يك كميسيون شكايات داريم كه ٩٠ درصد شكايات مربوط به همين كارگرهاست كه پول زيادي از مردم ميگيرن يا ميگن پولي كه گرفتن، كم بوده. اگر صاحب كار شما، حقوق شما رو نداد بايد بري ازش شكايت كني. اما اين كارگرا انقدر مردم رو اذيت كردن، انقدر مردم رو به صلابه كشيدن كه اين، جاافتاده كه اين كارگرا نادرست ميگن. ٧٠ درصد شكايات ما اينه كه اين كارگرا ميرن با مردم دعوا ميكنن، دبه ميكنن و پدر مردم رو در ميارن. به همين خاطر به هر جا هم شكايت كنن، معمولا اين كارگرا رو مقصر ميدونن چون اكثر خلاف رو اينا انجام دادن. اينا به اتحاديه ربطي نداره. اتحاديه نرخ متعارف ماشين و كارگر رو به همه اعلام ميكنه. باقي مسووليت با شركت و مشتريه. اما اگه مشتري همون نرخ متعارف رو هم پرداخت نكرد، كارگر ميره به شوراي حل اختلاف محلات شكايت ميكنه و اونا هم از اتحاديه استعلام ميكنن كه مزد اين كارگر كه از اين ساعت تا اين ساعت در اين محل كار كرده، چقدره و ما هم اعلام ميكنيم و شورا هم اون رقم رو از مشتري ميگيره و ميده دست كارگر».
غروب سهشنبه، حدود ٣٠ باربر، بيكار و با جيب خاليتر از روز قبل، جمع شدهاند پارك اول فلكه كن. هرچه هوا تاريكتر ميشود، خطوط چهره باربرها كه در ميانه جواني، وسط دستانداز تنگناهاي زندگي گير افتادهاند، درهم فشردهتر ميشود و نگاهشان بياميدتر كه امشب هم مثل شب قبل و دو شب قبل و سه شب قبل، بايد با دست خالي درِ خانه را باز كنند و نه با اشاره نوك كفش. مردهاي باربر، هيچ شغلي ندارند جز باركشي خانه مردم. فقر كه به شهر و روستا و خانوادهشان هجوم برد، چارهاي نماند جز مهاجرت. مهاجرت نه براي بهتر، فقط به اميد ناني بيشتر.
– اسمم مهرانه. ٢٧ سالمه. ٧ ساله باربرم. ميدوني چيه ؟ تو اون وزن ١٤٠ كيلويي و ١٦٠ كيلويي رو نميبيني. فقط اون
٣٠ تومن و ٢٠ تومن رو ميبيني كه قراره بين تو و بقيه تقسيم بشه. من توي اين سالها، از اين شغل فقط معني نابرابري اجتماعي و اختلاف طبقاتي رو ياد گرفتم. ياد گرفتم از خودم بپرسم چرا بايد اينجوري باشه ؟ چرا بايد يكي زير متوسط باشه و يكي بالا؟ يكي پورشه زير پاش باشه و يكي اصلا ماشين نداشته باشه؟ يكي اين همه اثاث لوكس داشته باشه و يكي توي قاشق چنگال خونهاش هم بمونه ؟
– ٢٠ روز پيش رفتم بالاي شهر. ٦ خاور اثاث برديم. خونههايي رفتيم كه فقط يك كاميون اسباب بازي بار زديم، چهار دست مبل داره، سه تا يخچال سايد داره، دو تا ظرفشويي داره، ٥ تا اتاق خواب داره. ٤ تا ماشين داره كه دو ميليارد پولشه. اثاثش رو نگاه ميكني، به خودت ميگي اين كار چيه من اومدم؟
در جمع شان سراغي از شناسنامه ميانسال و كهنسال نميتوان گرفت. مردهاي ٣٠ ساله و ٢٨ ساله و ٢٥ ساله، مثل يك پيرمرد ٧٠ ساله قد خم كردهاند و از درد استخوان مينالند. در ميان جمع باربرها زياد ميشود شنيد كه براي ساكت كردن درد استخوان، استخواني كه از سنگيني بار خانه مردم، تغيير شكل داده، ترياك ميكشند. مُسكِني كه خرجش ارزانتر از ويزيت ٧٠ هزار توماني دكتر و خيلي خيلي ارزانتر از هزينه ٥ ميليوني و ١٥ ميليوني عمل جراحي است. آن روز، راشد در همان خانه كارگري پشت پاركينگ خاورها تعريف ميكرد كه ٣ سال است مصرف هرروزه ترياك دارد، صبح، ظهر، شب «وقت كار هم كه باشه، پيكنيكي رو ميبرم توي خاور تا برسيم سر نشوني»
راشد؛ فارغالتحصيل كارشناسي علوم تربيتي از دانشگاه بوعلي همدان، ٢٦ ساله بود و ٤ سال قبل، بعد از آخرين امتحان دانشگاه، آمد تهران براي باربري.
– اكثر باربرا ترياك و شيره ميكشن تا دردشون ساكت بشه. اگه نكشيم كه نميتونيم كار كنيم. دو سال قبل دكتر به من گفت زانوت داغون شده به خاطر بلند كردن بار سنگين، اون موقع ٤ ميليون تومن خرج عمل بود. معلومه كه ندارم. الان ماهي دو بار سه بار ترياك ميكشم كه اين درد ساكت بشه چون ديگه پول دكتر و بيمارستان ندارم، دو سال ديگه هم معتادش ميشم ميره پي كارش. الان بچههايي هستن صبح كه بيدار ميشن، قبل اينكه حتي يك ليوان آب بخورن ميشينن پاي بساط، تا نكشن نميتونن برن سر كار چون همه زانو درد و كمر درد دارن. يك دكتر كه ميري، ويزيتش ٤٥ هزار تومنه. دكتر مغز و اعصاب كه مربوط به درد ما ميشه، ويزيتش ٧٠ هزار تومنه. بيمه كه نداريم. وقتي يك هفته ٥٠ هزار تومنم كار نكرديم، چطوري ٧٠ هزار تومن ويزيت دكتر بديم؟
– من اصلا ماشين لباسشويي ندارم، يخچال كهنه از ميدون آوردم و يك تلويزيون رنگي ٢١ دارم و كل وسايل خونهام شايد يك ميليون تومن هم نميشه. همه مون هم مستاجريم توي اتاقا و زيرزميناي٤٠ متري. خونه من كه ٣٠ متره. يعني فقط يك اتاقه كه ٥ تا پله ميخوره زير زمين. ٥٠٠ تومن، ٤٠٠ تومن بايد اجاره بديم واسه همين زير زمينا.
باربرها قربانيان بيبنيه جبر ناجورروزگارند. از آن كم سنترين و بيتجربهترين شان كه احمد ١٥ ساله بود و كلاس اول دبيرستان و يك سال بود همراه پدرش ميآمد باربري و فعلا، فقط كارتن غير شكستني و قالي و كمد كوچك به كول ميگيرد و همكلاسهايش خبر ندارند كه احمد، بعد از تمام شدن ساعت مدرسه، كتاب و دفتر مشقش را ميبرد پارك اول فلكه كه اگر گوشي تلفن باباي فرتوت ١٥ سال باربري كرده، زنگ خورد، احمد هم با آن جثه نحيف نوجوانش، روي ركاب خاور سوار شود براي ٥ هزار تومان، ١٠ هزار تومان مزد شاگردي كه گوشهاي از چاه اجاره سرِ ماه را پر ميكند، تا مير عابد كه ١٠ سال باربري كرده و پارسال ١٥ ميليون تومان داد و ديسك كمرش را عمل كرد و دو هفته قبل، گاو صندوق ١٩٠ كيلويي به كول گرفت چون براي صاحب خانه چشم انتظار اجاره، ديسك كمر، مثل يك واژه بيگانه، بيمعنا بود. براي باربرها، جوان و پير، بازنشستگي و استراحت در سالهاي ميانسالي يك سراب بيمختصات است. هيچ كدامشان، باربري نميشناسند كه بازنشسته شده باشد. اما همه شان ميشناسند آن باربري را كه سال گذشته، به خاطر ١٥ هزار تومان دستمزد اضافهتر براي خودش و بقيه باربرها، گاو صندوق ٤٥٠ كيلويي را به تنهايي كول گرفت و وقتي بار كول را بعد از سه طبقه زمين گذاشت، ديگر نتوانست از جا بلند شود و روي دست باربرها، به بيمارستان رسيد با ستون فقراتي كه له شده بود. همه شان ميشناسند آن باربري را كه دو سال قبل، از دو رديف پله بالا رفت و يخچال ١٢٠ كيلويي را از كول باز كرد و روي پله نشست و يك ليوان آب خورد و عمرش تمام شد.
سيد منصور رايگاني؛ متخصص طب فيزيكي و توانبخشي، تا امروز باربرهاي زيادي را معاينه كرده. مرداني كه از «جواني» فقط اعداد شناسنامه را يدك ميكشند. مرداني كه در پاسخ توصيه دكتر به ممنوعيت بلند كردن بار سنگين، فقط سكوت ميكنند، نسخه دكتر را در سكوت به دست ميگيرند و در سكوت، از مطب بيرون ميروند.
«اكثرشون جوون هستن و اكثرشون با آسيب مفصل زانو و ستون فقرات كمر و مفاصل دست و بيرونزدگي ديسك و پارگي ديسك و آرتروز زودرس پيشرفته و شكستگي مهرهها پيش من ميان. من هميشه به اين آقايون گفتم كه اگر آمادگي بلند كردن اجسام بيش از اندازه سنگين مثل يخچال و ماشين لباسشويي رو ندارن، نبايد اين كار رو به تنهايي انجام بدن چون فشار ناگهاني و ناخواسته به قسمتهاي اسكلتي عضلاني، مخصوصا به ستون فقرات كمر و ديسك بين مهرههاي كمر و گردن و بافت زانوها و عضلات و تاندونها وارد ميشه و بعضي وقتها، اين فشار ممكنه به اختلالات غير قابل جبران منجر بشه. هميشه به اين بيماران كه متاسفانه تعدادشون هم زياده، هشدار دادم كه حمل كردن وسايل خيلي سنگين در مسافتهاي طولاني و بهخصوص، سطوح شيبدار، در كوتاهمدت و درازمدت، ضايعات غير قابل جبراني ايجاد ميكنه. بيشترين نقاطي هم كه دچار ضايعه ميشه، معمولا مفاصل ستون فقرات، گردن، كمر، پشت، زانو، مچ پا و عضلات و تاندونهاست كه منجر به پارگي ديسك بين مهرههاي كمر و تخريب غضروف مفاصل ميشه. اين ضايعات دليل اصليه كه اغلب اين آقايون، در سن ميانسالي ديگه توان كار كردن نداشته باشن».
دو ساعتي مانده به ظهر، خاور ميرود داخل حياط آپارتماني در «زرگنده». خردهريزها را دو روز قبل بردهاند و امروز، نوبت يخچال و ماشين لباسشويي و ماشين ظرفشويي و مبل و قالي و كمدهاست. كيوان، سه كارگر با خودش آورده. كيوان٢٩ ساله است، بقيه؛ ٢٠ ساله، ٢٢ ساله، ٢٥ ساله. هر ٤ نفرشان از نوجواني و ١٥، ١٦ سالگي باربري كردهاند. آنكه بايد يخچال و ماشين لباسشويي و ماشين ظرفشويي به كول بگيرد، ٢٢ ساله است و روي پيراهن، روي خط شكم، كمربند پهن و ضخيمي بسته كه سنگيني يخچال، فشار كمتري به كمر بياورد؛ يك راهكار بيخاصيت. رسم شان اين است كه كول گرفتن يخچال و لباسشويي و ظرفشويي، هربار نوبت يك نفر باشد. خانه، طبقه اول است. باربرها، كارتنهاي بستهبندي شده و قاليهاي لوله شده و مبلمان و كمدها را نگاهي مياندازند كه كدام را كدام ببرد. قرعه كمدها به نام باربر ٢٠ ساله ميافتد. باربر جلوي كمد دو لنگهاي ميايستد كه ارتفاعش، حداقل ٣٠ سانت از قد باربر بلندتر است. چند رشته دراز پارچه نخي درهم تابيده، مثل يك ريسمان ضخيم، دور كمد و باربر پيچيده ميشود و باربر، ريسمان دو سوي عرض كمد را مثل دستگيره در دست ميپيچد و رگهاي ساعد، ميزند بيرون و عضلات متورم ميشود و باربر، «يا علي»گويان، زير وزن و قد كمد، كمر خم ميكند و قامت كمد، موازي زمين ميشود و حالا ميشود معناي «دنده عقب رفتن» را فهميد. باربر، پشت به خروجي پلهها، خم مانده زير كمد، پله را زير پا جا ميگذارد تا به پاگرد برسد. صاحبخانه، دو پسر دارد. پسرهاي هم سن باربرها، شايد هم بزرگتر. يكي از پسرها، سر و ظاهر آراسته تا به كلاس درس دانشگاه برسد. برادرش يادآوري ميكند كه «خواستي روشن كني ساسات رو بكش».
باربرها نه پسرهاي هم سن و سالشان را ميبينند، نه حرفهاي آنها را ميشنوند. باربرها، فقط به آن ٣٠ هزار تومان مزد و ١٠ هزار تومان اضافه براي حمل يخچال فكر ميكنند. ١٠ هزار توماني كه وقتي بين ٤ نفرشان تقسيم شود، هر كدام نفري ٢ هزار و ٥٠٠ تومان اضافهتر مزد دارند. بعد از ٥ روز بيكاري، نفري ٣٢ هزار و ٥٠٠ تومان ميرود به جيبشان. باربر ٢٢ ساله كه مثل رفيقش كه كمد به كول گرفته بود، خم شد زير يخچال سايد باي سايد و با ريسمان نخي، گره خورد به تن يخچال ١٣٠ كيلويي و يخچال، پا درآورد و باربر، غول سرما ساز را از دو رديف پله به دل خاور رساند و جلدي رفت و برگشت تا يخچال فريزر ٧٠ كيلويي را مثل ٣ چمداني كه رفيق ٢٥ سالهاش، يك جا به كول گرفته بود، بدون كمك ريسمان نخي به خاور برساند، وقتي در ازاي يخچال روي پهناي شانه و كمرش خوابيده بود، او هم نه پسرهاي صاحبخانه را ديد و نه حرفهايشان را شنيد. فقط وقتي يخچال را تحويل خاور داد، پيشاني كوتاهش پُر بود از دانههاي درشت عرق و سينهاش مثل كبوتري رسيده به مسلخ، بالا و پايين ميرفت. اين حكايت همه باربرها بود. نميديدند. نميشنيدند. ولي يادشان ميماند كه در گوشهاي از همين پايتختي كه قرار بود برايشان نان بسازد ولي جانشان را به دندان گرفت، آدمهايي زندگي ميكردند كه الفباي زندگيشان، با قلم ديگري نوشته شده بود.
– اسمم بهزاده. ٢٥ سالمه. ١٠ ساله اومدم باربري. برج ٧ سال ٨٦. همون سال اول كه اومدم، يك ماه بعدش يك يخچال سايد گذاشتن روي كولم. از اين امريكاييها بود، از اين دسته چوبيا. دو طبقه آوردمش پايين. ٨ هزار تومن بابتش مزد دادن. نميدادن. ميگفتن اين بچه است، پول چي بديم ؟ بقيه كارگرا پولمو گرفتن. از اون وقت ياد گرفتم بايد با زور حقمو بگيرم. وقتي ميري واسشون كار ميكني، فكر ميكنن برده گرفتن.
– توي اين كار هيچ آرزويي ندارم. آرزو ندارم فردا زنده باشم. آرزوم اينه الان ميرم ميخوابم ديگه پا نشم. به چه چيزي بايد اميد داشته باشي ؟ به پول كارگري ؟ كاري كه جون آدم در عذاب باشه، پولشم حرومه. وقتي يخچال رو ١٠ طبقه كول ميكني مياري پايين و ٦ طبقه مياري بالا و آخرهم با زور پولت رو ميگيري، به نظرت اين پول حلاله ؟ توي اين خونهها كه ميرم، همسن خودم رو ميبينم. ميپرسم از خودم كه چرا اينا اينطوري ان ؟ چرا يك بچه ١٠ ساله بايد به من دستور بده و فكر كنه كه برده گرفته ؟ به خاطر اينكه پول داره ؟ و ما نداريم ؟… خيليها رو ديدم، خيلي از باربرا رو ديدم كه قصد خودكشي داشتن…
پخش هزاران کارت پستال به مناسبت روزجهانی کارگر در شهر سنندج
برپایه خبر کمیته هماهنگی به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : بنا به گزارش دریافتی، طی روز های گذشته و در آستانه اول ماه مه و برای استقبال از این روز، اعضای کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری و فعالین کارگری اقدام به پخش گسترده کارت پستال هایی به این مناسبت کردند.
این کارت پستال ها را در اکثر شهرک ها و محلات کارگری به شیوه ی منظم و حضوری به دست کارگران رساندند. این شهرک ها ومحلات عبارتند از شهرک های شماره 1 ، 2 و 3 عباس آباد، شهرک ننله، محله کانی کوزله، میدان بار و چند محله دیگر.
این اقدام فعالین کارگری، با استقبال گرم و بی نظیر کارگران و مردم قرار گرفت و موجب شادی کارگران گردید. طوری که کارگران آمادگی خود را برای برگزاری هرگونه مراسمی به مناسبت روز جهانی کارگر اعلام کردند.
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری – 9 اردیبهشت 1396
بیانیه جمعی از کارگران پارس جنوبی به مناسبت روز جهانی کارگر
به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران – ایلنا به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است: جمعی از کارگران پروژه های نفت و گاز پارس جنوبی با صدور بیانیه ای به مناسبت روز جهانی کارگر، مطالبات انباشته خود را یادآور شدند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، جمعی از کارگران پروژه های نفت و گاز پارس جنوبی به مناسبت روز جهانی کارگر بیانیه صادر کردند.
در بخشی از این بیانیه آمدهاست: سالیان است که میگوییم و می نویسیم و اعتراض میکنیم که با حقوق یک میلیون و دویست هزار نمی شود زندگی کرد. در سرما و گرما چرخهای اقتصادی این مملکت را با تلاش بی وقفه و تولید خود به حرکت در می آوریم ولی در نهایت دستها و سفره خانواده مان خالی است و نزد خانواده و فرزندان خود شرمنده هستیم و تامین حداقل نیازهای خانواده برایمان غیرممکن است.
در بخشی دیگر از این بیانیه می خوانیم: آنهم در شرایطی که روی منابعی از نفت گاز و سرمایه ملی نشسته ایم و آنرا استخراج و صادر میکنیم. پس اینهمه سرمایه های کشور به کجا میرود و چرا ما کارگران باید در این شرایط مصیبت بار زندگی دست و پا بزنیم و هیچ آینده یی برای خود و فرزندانمان نباشد.
در پایان این بیانیه، کارگران خواستههای کلیدی خود از جمله افزایش دستمزد و توقف خصوصی سازیها و واگذاریها به شرکت های پیمانکاری را بیان کردند.
*تجمع اعتراضی صدها کارگران ذوب آهن اصفهان!
https://www.manoto.news/newsvideo/db8r4j/ugs28268?type=gozareshgar
به گزارش تصویری من و تو به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : صبح روز گذشته(10اردیبهشت)،صدها کارگر4 کارگاه ذوب آهن، مقابل دفتر مدیر عامل کارخانه تجمع کرده و با شعارهایی، خواهان کناره گیری احمد صادقی مدیرعامل این شرکت شدند.
بنابر اعلام برخی منابع ، صادقی چندی پیش گفته بود بخش اعظمی از بدهی های شرکت صفر شده کرده و نوید بازگشت ذوب آهن به وضعیت سابق خود را داده بود و از واژه امپراطوری ذوب آهن استفاده کرده بود.
ذوب آهن بعد از افزایش سرمایه 322 درصدی از محل تجدید ارزیابی دارایی ها ( از 786 به بیش از 3.318 هزار میلیارد تومان) اولین درآمد هر سهم مالی جاری را با 35 ریال زیان همراه کرده است.
تجمع اعتراضی500 کارگربازنشسته شرکت فولاد خوزستان نسبت به شرکت بیمه ای طرف قرارداد!
به گزارش خبرگزاری ایلنا به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : 500 کارگربازنشسته شرکت فولاد خوزستان جلوی درب شماره یک این واحد بزرگ صنعتی در اعتراض به شرکت بیمه ای طرف قرارداد خود تجمع کردند.
به گزارش منابع خبری محلی،در این تجمع که مقارن ساعت 11 امروز دوشنبه 11 اردیبهشت انجام شد حدود 500 نفر از بازنشستگان صنایع فولاد در اعتراض به واگذاری بیمه درمانی به شرکت البرز جلوی درب شماره یک این شرکت گرد هم آمدند تا مراتب اعتراض خود را نسبت به واگذاری بیمه خود به شرکت البرز اعلام نمایند.
به گفته این بازنشستگان شرکت بیمه نامبرده مبلغ بیشتری را نسبت به شرکت قبلی از حقوق آنان کسر می کند.و به همین دلیل بازنشستگان خواهان فسخ قرارداد از طرف مدیران شرکت صنایع فولاد با این شرکت بیمه ای هستند.
این تجمع بعد از یک ساعت به کار خود پایان داد.
یک فعال صنفی کارگری مطرح کرد:
به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران – ایلنا به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است: یک فعال صنفی کارگری میگوید: گروههای مغرض سیاسی همواره آماده سوءاستفاده از مشکلات صنفی کارگران بوده و هستند.
علی خدایی از اعضای هیاتمدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار در گفتوگو با خبرنگار ایلنا با یادآوری اعتراضات صنفی که از سوی گروههای مختلف کارگری در ادوار مختلف دولتهای پس از جنگ اتفاق افتاده، گفت: علت اعتراض عدهای از کارگران شرکتکننده در مراسم روز جهانی کارگر چیزی غیر از مطالبات زمین مانده صنفی نبوده اما سوءاستفاده رسانههای منسوب به جریانهای سیاسی خاص از این ماجرا پدیده جدیدی است که جامعه کارگری باید با درباره آن تامل کند.
وی با بیان اینکه حتی دوران دولت اصلاحات، کارگران برای پیگیری مطالبات صنفی خود با کاسه و بشقاب مقابل سازمان تامین اجتماعی حاضر شدند و از دیوارها و نردههای این سازمان بالا رفتند، افزود: بازتاب رسانهای ماجرای امروز حاشیهای بود که بهدلیل بازیهای سیاسی در حال تغییر ماهیت است و میرود که اهمیت آن بر علت اصلی ماجرا پیشی بگیرد.
این فعال صنفی کارگری با ارائه توضیح بیشتر گفت: در یک اجتماع 20 هزار نفری که اتفاقا شخص رئیسجمهور هم حضور دارد، عده محدودی از حاضران در اقدامی هماهنگی یک خواسته صنفی مشترک را مطرح میکنند اما بازتاب رسانهای و بهدور از واقعیت این ماجرا در رسانههایی سیاسی القا کننده این حس است که انگار اقدام اعتراضی مذکور با سازماندهی و هماهنگی قبلی صورت گرفته است.
خدایی در عین حال که اصرار دارد باید بروز چنین واکنشهای اعتراضی را ناشی از باز شدن فضای سیاسی و تغییر رویه مسئولان اجرایی کشور نسبت به مطالبات صنفی کارگران دانست، معتقد است اگر حاشیههای چنین اعتراضاتی از اصل ماجرا مهمتر تلقی بشوند آنگاه باید در اصالت کنشهای صنفی کارگران تردید کرد و با رویکرد تئوری توطئه به اقدامات صنفی کارگران نگاه کرد.
وی گفت: علت رفتار متفاوت کارگران معترضی که صبح امروز در مراسم روز جهانی کارگر حضور داشتند را باید در اجرای سیاستهای غلطی جستجو کرد که مدت هشت سال به کارگران حتی اجازه برپایی یک اجتماع صنفی ساده را نمیداد.
خدایی افزود: البته این دوران اجتماعات صنفی منسوب به کارگران در فضایی شکل میگرفت که بیشتر حاضران را مسئولان دولتی و افراد غیر کارگر تشکیل میدادند.
وی یادآور شد: برخلاف تجمعات محدود و کنترل شده که در دولت گذشته به مناسبت روز جهانی کارگر برگزار میشد، روند برگذاری اجتماعات صنفی کارگری در دولت یازدهم آنقدر تغییر کرد که در جریان تجمع امروز حدود 20 هزار کارگر در مرقد بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران جمع شده بودند.
این فعال صنفی کارگری ادامه داد: طبیعی است در این اجتماع گسترده طیفهای مختلفی از کارگران شرکت داشته باشند که هرکدام در کنار پیگیری مطالبات صنفی کلان، دغدغه مختص به خود را داشته باشند.
عضو هیاتمدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار کشور گفت: فرد فرد کارگران حاضر در مراسم روز جهانی کارگر امروز، برای پیگیری خواستههای صنفی خود جمع شده بودند و چون اصل برپایی همین مراسم نیز طرح مطالبات صنفی کارگران بوده، بنابراین برگزار کنندگان این مراسم از ورود کارگران ممانعتی به عمل نیاورند.
خدایی گفت: وقتی برای مدت هشت سال سیاستهای غلط اقتصادی در جامعهای اجرا شده باشد، طبیعی است حتی با وجود تغییر رویه باز هم شرایط کارگران آن جامعه مطلوب نباشد و برای همین بروز واکنش اعتراضی از سوی حتی یک گروه اقلیتی از کارگران امری قابل پیشبینی است.
وی ادامه داد: اگر از این زاویه به ماجرای امروز نگاه کنیم اتفاق افتاده را چیزی جزء یک مطالبه صنفی کارگری نخواهیم یافت که باید به آن رسیدگی شود اما اگر بخواهیم از فرصت پیش آمده برای موج سواریهای سیاسی استفاده کنیم آنوقت کارگران و مطالبات صنفی آنها تنها به بازیچههای دست اهالی سیاست تبدیل خواهند شد.
این فعال صنفی کارگری ضمن محترم شمردن دغدغههای صنفی فرد فرد کارگران ایران گفت: قطع یقین نهادهای صنفی کارگری وظیفه دارند تا در راستای وظایف ذاتی خود پیگیر این مطالبات شده و از کارگران حمایتهای لازم را به عمل بیاورند اما در عین حال نهادهای صنفی کارگری باید هوشیارانه عمل کرده و اجازه ندهند تا سیاسان از اتفاقاتی از دست برای وزن کشی های سیاسی استفاده نکنند.
وی با انتقاد از جریانهایی که درصدد هستند از طریق بزرگ نمایی یا کوچک قلمداد کردن امور صنفی کارگران، دغدغههای سیاسی خود را دنبال کنند، افزود: متاسفانه اتفاقی که امروز در صحن حرم بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران افتاد بیشتر به ابزاری برای تاخت و تاز گروههای سیاسی تبدیل شده و کسی به ماهیت اصلی ماجرا یعنی مطالبات صنفی کارگران توجهی ندارد.
وی ادامه داد: شدت این جنگروانی به حدی است که برخی جریانهای رسانهای وابسته به جناحهای سیاسی در فضای مجازی زمزمه برخورد با کارگران معترض را راه انداختهاند و با بیان وقیحانهترین دروغها سخن از برخورد امنیتی و قضایی با کارگران میزنند و در تلاشاند از این طریق نظر افکار عمومی را به سوی کاندیدای خاص خود در رقابتهای ریاستجمهوری جلب کنند.
عضو هیاتمدیره کانون عالی شوراهای اسلامی کار گفت: فراموش نکنیم کسانی که امروز جای پرداختن به ماهیت مشکل، بیشترین توجه خود را صرف بازنشر خبر کذب برخورد با کارگران معترض در حرم امام خمینی کردهاند در دولت گذشته تعمدا چشم خود را به روی ارتکاب اشتباهات سیاسی مسئولان وقت بستند و در نتیجه خودشان به صورت غیر مستقیم در گرفتاری امروز کارگران سهیم هستند.
وی ادامه داد: حتی امروز هم که دیگر اشتباه بودن خطای دولت گذشته امری مسلم و انکار نشدنی است بازهم این جریان سیاسی خاص تمرکز رسانهای خود را متوجه حمایت از کاندیدایی کرده که برخلاف شعارهایش کوچکترین ارزشی برای برابری و برداشتن تبعیض شغلی قائل نیست.
خدایی گفت: در سازمانهای شهرداری تفاوت امتیازات شغلی میان کارگر و کارمند به شدت تبعیض آمیز است بهطوری که در حال حاضر به خانواده کارگر متوفی تنها حدود 180 هزار تومان کمک هزینه خاکسپاری پرداخت میشود اما مقابل ارزش همین کمکهزینه پرداختی برای خانواده کارمند متوفی تا یکمیلیون و دویست هزار تومان میرسد.
این فعال صنفی کارگری گفت: قطع یقین نامزدی که خود در مقام کارفرما منشاء بروز مشکلات جدی صنفی برای گروههای شغلی کارگران بهشتزهرا، پسماند و فضای سبز بوده نمیتواند منادی برقراری عدالتاجتماعی در کل کشور باشد.
در مراسم روز جهانی کارگر صورت گرفت
شعارهای اعتراضی شدید کارگران حین سخنرانی روحانی/ «زندگی کارگر رو به فناست امروز»
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/02/11/1394342
به گزارش تسنیم نزدیک به سپاه پاسداران به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است: کارگران در مراسم روز جهانی کارگر که روحانی سخنران مراسم بود، به وضعیت خود در حین سخنرانی روحانی اعتراض کردند.
به گزارش خبرنگار سیاسی خبرگزاری تسنیم، حجتالاسلام حسن روحانی رئیسجمهور امروز در مراسم بزرگداشت روز جهانی کارگر که در حرم مطهر امام(ره) برگزار شد، به سخنرانی پرداخت.
در این مراسم که روحانی برای کارگران سخنرانی میکرد، کارگران اعتراض شدیدی به وضعیت اقتصادی و معیشتی خود کردند و از عملکرد دولت انتقاد کردند.
کارگران در این مراسم با شعارهای «عزا عزاست امروز * روز عزاست امروز* زندگی کارگر* رو به فناست امروز» و «عزا عزاست امروز* روز عزاست امروز * جامعهی کارگری * صاحب عزاست امروز»، اعتراض خود را به عملکرد دولت یازدهم اعلام کردند.
دادخواهی برخی کارگران حفاری شمال در روز کارگر/ حقوق و مطالبات به تأخیر افتاد
https://www.tasnimnews.com/fa/news/1396/02/11/1394875
به گزارش تسنیم نزدیک به سپاه پاسداران به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است: تعدادی از کارگران و کارمندان شرکت حفاری شمال با تماس با خبرگزاری تسنیم، خواستار رسیدگی مسئولان مربوطه به وضعیت عقب ماندگی حقوق و عدم پرداخت عیدی سال ۹۵ و معوقات مالی گذشته خود شدند.
به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری تسنیم، کارکنان شرکت حفاری شمال در پی تماس های مکرر با خبرگزاری تسنیم، خبر از تأخیر در پرداخت عیدی سال گذشته و حقوق خود دادند.
یکی از این کارکنان در این خصوص گفت: هنوز عیدی سال 95 را دریافت نکرده ایم و به جای حقوق فروردین، مبلغ ناچیزی به عنوان علی الحساب به حساب ما واریز شده و در پاسخ به سوال ما که می گوییم چه زمانی عیدی سال گذشته و حقوق فروردین ماه 96 را دریافت می کنیم می گویند شرکت فعلاً پول ندارد.
یکی دیگر از کارکنان این شرکت به خبرنگار تسنیم گفت: علاوه بر عدم دریافت حقوق فروردین 96، هشت ماهه ابتدایی سال 95، مبنای حقوق سال 94 در محاسبه دستمزدهای ما مد نظر بود که مسئولان مالی شرکت عنوان کردند این 8 ماه را بعدا با شما تسویه می کنیم، اما این بعداً دقیقاً چه زمانی است مشخص نیست و اغلب 3 هزار نیروی شرکت این مابه التفاوت 8 ماهه نخست سال 95 را طلب دارند.
یکی از کارکنان شرکت حفاری شمال از تغییر در زمان قراردادهای کار در این شرکت خبر داد و گفت: پیش از این، با کارکنان قراردادهای یک ساله بسته می شد، اما اکنون قراردادهای سه ماهه به امضا می رسد، با این شرط که ابتدا قرارداد را امضا نمی کنند، بعد از اینکه سه ماه بدون قرارداد کار کردیم، در روز نودم قرارداد، یک قرارداد سه ماهه با ما امضا می شود که مربوط به سه ماهی است که گذشته است و باز هم بدون قرارداد به کار خود ادامه می دهیم.
وی افزود: خواستیم در خصوص شرایط کاری خود اعتراض کنیم شایعه ای در شرکت پیچیده که قرار است نیروهای انسانی را تعدیل کنند و اگر کسی اعتراضی داشته باشد در لیست تعدیل ها قرار می گیرد. از آنجایی که فریادرسی ندیدیم با خبرگزاری تسنیم تماس گرفتیم تا شاید با رسانه ای شدن این موضوع، پاسخ روشنی از مسئولان شرکت دریافت کنیم.
روز گذشته در اعتراض به خصوصی سازی؛
نیروهای قرارداد موقت جایگاههای سوخت تجمع کردند
به گزارش خبرگزاری دولتی کار ایران – ایلنا به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : روز گذشته، جمعی از نیروهای قرارداد موقت بیکار شده جایگاههای شرکتی تجمع کردند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، روز گذشته (دهم اردیبهشت)، جمعی از کارگران قرارداد موقت جایگاه های سوخت، مقابل وزارت نفت تجمع کردند.
این کارگران که پس از خصوصیسازی و واگذاری جایگاههای سوخت به بخش خصوصی، بیکار شده اند میگویند: سالها سابقه کار و تخصص داریم؛ ولی با واگذاری جایگاههای سوخت به شرکت های خصوصی، بیکار شدهایم.
ایمن کارگران میگویند واگذاری اموال ملی به شرکت ها، منافع کارگران را تهدید میکند.
به مناسبت اول ماه مه؛ روز جهانی کارگر
جفای «بلدیه تهران» در حق کارگران فضاهای شهری
گزارش: نسرین هزاره مقدم
http://karvakargar.ir/fa/Main/Detail/59884
به نوشته روزنامه کار و کارگر / سرویس کارگری به تاریخ روز دوشنبه ۱۱ اردیبهست۱۳۹۶آمده است : اگر بخواهیم وضعیت شغلی و معیشتی کارگران شهرداری را بررسی کنیم، غیر از آتشنشانها خیلی گروههای شغلی دیگر هستند که اوضاع مرتبی ندارند؛ بهشت زهراییها، کارگران فضای سبز، کارگران میادین میوه و ترهبار، کارگران مترو تهران و حتی رانندگان تاکسی.
صبح روز پنجشنبه، سیام دی ماه، همه مقابل صفحه جادویی تلویزیون میخکوب شدند؛ پلاسکو فروریخت. بخشی از حافظه تاریخی ملت با فروریختن این ساختمان بر سر مردم آوار شد. در مقابل دیدهگان مردم وقتی گزارشگر تلویزیون در حال ارائه اطلاعات و شواهد و قراین از آتشسوزی در طبقه هشتم و بالاتر این ساختمان بود، کل عمارت فروریخت و یک جای خالی بزرگ روی صفحات گیرنده، جا خوش کرد. در این حادثه ۱۶آتشنشان و ۶ شهروند عادی که آنها هم از کسبه و کارگران ساختمان بودند، جان خود را از دست دادند. پس از این حادثه، تا مدتها همه جا شرح جانفشانیهای آتشنشانها بود و قلمفرساییها شد که آتشنشانان باید به حق و حقوقشان برسند؛ رفع تبعیض، اجرای آییننامه مشاغل سخت و زیانآور و حق دفاع از منافع صنفی.
حالا که چند ماه گذشته است، عملکرد شهرداری پس از واقعه را میتوان اینطور ارزیابی کرد: شهادت همکاران فداکار مردان آتش هم مسئولان شهرداری را به اجرای وظایف مقید نکرد و این مطالبات همچنان بر زمین مانده است.
در اسفند ماه، آتشنشانان تهرانی طوماری را تحویل اعضای شورای شهر کردند و در آن خواستار اجرایی شدن آییننامه مشاغل سخت و زیانآور برای همه آتشنشانها شدند؛ چه پرسنل کارگری و چه کارمندان. حالا بعد از گذشت بیش از دو ماه، نادر مرادی، فعال صنفی آتشنشانان و عضو شورای اسلامی کار کارگران آتشنشانی تهران میگوید: طومار را تحویل دادیم، پیگیری هم کردیم اما از عملیاتی شدن این خواسته قانونی خبری نشد.
کارگران برگه صورتی شهرداری خیلی کمتر از کارمندان عایدی دارند
مرادی علاوه بر امکان بازنشستگی پیش از موعد، یکسانسازی حقوق و مزایا را یکی از مهمترین مطالبات آتشنشانها و در کل کارگران شهرداری تهران میداند و از اصطلاح «برگ صورتیها» و «برگ سبزها» استفاده میکند. کارگرهای شهرداری، برگ حکم استخدامشان صورتی است و برای کارمندان، این برگه، سبز است. مرادی میگوید اگر کارگران فضای سبز و پیمانکاریها را هم کنار بگذاریم، کارگران برگه صورتی خیلی کمتر از کارمندان عایدی دارند. مزایایشان هم کمتر است. پاداش پایان خدمت هم کمتر میگیرند. گرچه دوندگیهای یکی دو سال گذشته تا حدی از عمق این تبعیض کاسته اما هنوز تا یکسانسازی و اجرای صحیح کار یکسان- مزد یکسان راه درازی در پیش است. مرادی میگوید در شهرداری تهران آن کسی که جدول حل میکند، از آن که جدول میکَنَد، شهر را میسازد و آباد میکند، خیلی خیلی بیشتر درآمد دارد.
اگر بخواهیم وضعیت شغلی و معیشتی کارگران شهرداری را بررسی کنیم، غیر از آتشنشانها خیلی گروههای شغلی دیگر هستند که اوضاع مرتبی ندارند؛ بهشت زهراییها، کارگران فضای سبز، کارگران میادین میوه و ترهبار، کارگران مترو تهران و حتی رانندگان تاکسی.
برای ادامه این گزارش به سراغ کارگران بهشت زهرا میرویم؛ سراغ آنها که از محرومترین اقشار کارگران فضاهای شهری هستند؛ سراغ زنان غسالخانهها؛ غسالههای بهشت زهرا که بار سنگینی بر دوشهای نحیفشان سنگینی میکند.
زنهای غسالخانه همه از درد مینالند
غسالهها میترسند؛ هم از مدیریت غسالخانه، هم از مدیریت بهشت زهرا و هم از مدیران شهرداری تهران میترسند. به سادگی حاضر به صحبت کردن و درددل نمیشوند، میگویند خدا رو شکر، لقمه نانی هست، خیلیها در این مملکت و در این وانفسا بیکارند… اما در نهایت با وجود همه ترسها و دغدغهها راضی میشوند کمی هم از خواستههایشان بگویند. در بهشت زهرا، بیش از ۴۰زن غساله وجود دارد. این زنها که روزی هشت ساعت، کاری به راستی سخت و زیانآور را انجام میدهند، میگویند باید ۳۰سال تمام کار کنیم تا بازنشسته شویم. آییننامه مشاغل سخت و زیانآور برای شرکتیهای غسالخانه که اجرایی نمیشود، باقی هم مشکل لیستهای بیمه دارند، یعنی در لیستهای تامین اجتماعی کارگر ساده محسوب شدهاند یا هنوز هم میشوند و بنابراین نمیتوانند بعد ۲۰سال جان کندن در غسالخانه تهران، بازنشسته شوند. این زنها همه از درد مینالند؛ درد دست و پا، درد کمر و اندامهای تحتانی؛ کابوسهاس شبانه هم مزید بر علت است….
خبری از ساعت کار در میادین میوه و ترهبار نیست
بعد از این زنها، سراغ کارگران میادین میوه و ترهبار میرویم. در میادین میوه و تره بار تهران، نه از ساعات کاری مشخص خبری هست و نه از بیمه. کارگران از بدرفتاری کارفرماها و عدم نظارت مسئولان شهرداری انتقاد دارند و میگویند به جای کارگران واقعی، دوست و رفیقهاشان را بیمه میکنند. سر ما این وسط بیکلاه مانده است. یکی از این کارگران که از کردستان به تهران آمده با صدایی خشدار و غمزده و با لهجه شیرین کردی میگوید: کجاست جناب شهردار… به او بگویید لازم نیست در مناظرهها وعده ایجاد اشتغال بدهد. به جای این وعده و وعیدها، بیاید اوضاع ما کارگران دربهدر شهرداری را ببیند. اگر قرار است کاری بکند اول ما را به سامان برساند. این کارگر زحمتکش که ماهها دور از خانه و خانواده مانده گویی میخواهد بگوید سنگ بزرگ علامتیست از نزدن…
شرکتهای پیمانکاری، شیره جان کارگران فضای سبز را میمکند
به هر گوشه شهرداری تهران که سرک بکشیم، اوضاع همین است. وضعیت کارگران فضای سبز که به راستی حاد و غمانگیز است. شرکتهای پیمانکاری، شیره جان کارگران را میمکند و پولی که آخر هر ماه نصیب این کارگران میشود، حتی گاهی از حداقل دستمزد هم کمتر است. از اینها گذشته، شرکتهای پیمانکاری فضای سبز، به راحتی از کارگران مهاجر در پروژههای شهری استفاده میکنند و حق و حقوق این کارگران را هم نمیپردازند.
به آخر راه میرسیم؛ قصه کارگران شهرداری تکراری است و پر از دردهایی است که در سالیان دراز انباشته شده؛ از رانندگان تاکسیرانی تهران تا متروییها و کارگران حمل و نقل، همه و همه از پیمانکاران و شرکتهای سودجو انتقاد دارند؛ از تبعیض و بیعدالتی و از عدم اجرای قانون. سالهاست که شهرداری تهران این کارگران را دور میزند و از آن طرف، جیب عدهای خاص پر میشود؛ عدهای که از بودجههای شهری حسابهای بانکی خود را انباشته میکنند، در شهرداری تهران، کم نیستند.
کارگران شهرداری با همه این اجحافات و تبعیضها حق ندارند از حقوق صنفی دم بزنند. خیلی از کارگران شهرداری تهران ازجمله شاغلین در مترو، حتی نهاد و تشکل صنفی رسمی هم ندارند. آنهایی هم که تشکل دارند، قدرت و جایگاه چانهزنی ندارند. نادر مرادی از درخواستهای برزمین مانده صحبت میکند. میگوید: ماههاست که شورای اسلامی کار کارگران آتشنشانی تهران درخواست کرده که نشستی با شهردار یا قائممقام شهرداری تهران در ارتباط با مطالبات آتشنشانها برگزار کند، اما مقامات شهرداری و دفتر جناب شهردار تاکنون هیچ پاسخی ندادهاند. خود را به نشنیدن زدهاند و ما را نادیده گرفتهاند….